امامان معصوم (علیهم السلام ) از تمام وقت خود بهره می جستند. وقتی زندگی آنان را بررسی می کنیم ، می بینیم بخشی از زندگی  شان در رسیدگی به امور مردم ، قسمتی دیگر به تامین معاش و کار و تلاش ، ساعت‌هایی به تلاوت آیات قرآن ، بخشی به تعلیم ، کمی به استراحت ، و بخشی ، به ذکر خدا و عبادت ، می گذشته است . حتی هر گاه به دستور طاغوت زمان ، به زندان می افتادند، در زندان به عبادت و راز و نیاز با پروردگار خود می پرداختند و هرگز وقتشان تباه نمی شد. عنوان بصری ، که پیرمردی نود و چهار ساله بود، در مدینه ، به حضور امام صادق (علیه السلام) رسید و چیزهایی پرسید. سپس ، با اینکه کاری نداشت ، همان جا نشست . امام صادق (علیه السلام)، که می دید با نشستن او، وقتش تباه می شود، به او فرمود:انی رجل مطلوب و مع ذلک لی اوراد فی کل ساعة من آناء اللیل و النهار فلا تشغلنی عن وردی ، من ، مردی هستم هدفمند و مقصدی دارم ، بنابراین در هر ساعتی از شب و روز، ذکر و عبادتی دارم ، پس مرا از عبادتم باز ندار.وقتی روزی دیگر، همین عنوان بصری ، نزد امام صادق (علیه السلام) آمد و پس از شنیدن نصایح امام ، با اینکه لازم بود برخیزد و برود، باز هم در محضر امام صادق (علیه السلام) نشست و موجب از بین رفتن وقت امام شد، امام صادق (علیه السلام) به او فرمود:قم عنی یا ابا عبدالله فقد نصحت لک و لا تفسد على وردی فانی امری ضنین بنفسی از نزدم برخیز و برواتو را نصیحت کردم . ذکر و عبادتم را تباه نساز! من ، مردی هستم که به عمر خود، بخیل و سخت گیر است . از برخی روایات استفاده می شود که امام هشتم (علیه السلام) مدتی در شهر سرخس ، زندانی و تحت نظر بوده است . ابوالصلت هروی می گوید:در سرخس ، به کنار خانه ای رفتم که امام هشتم (علیه السلام) در آن زندانی بود. از زندان بانان اجازه خواستم تا با امام ملاقات کنم . گفتند: نمی توانی ملاقات کنی ، گفتم : چرا؟ گفتند: امام رضا (علیه السلام) همواره ، در شبانه روز مشغول نماز است و در یک شبانه روز، هزار رکعت نماز می خواند. فقط ساعتی در آغاز روز و پیش از ظهر و ساعتی هنگام غروب ، نماز نمی خواند، ولی در این ساعت ها نیز در محل نماز خود، به مناجات و راز و نیاز با خدا مشغول است .
 
بی گمان ، هر اجتماعی ، نیازمند به رهبر یا رییس و سرپرست است تا از استفاده خوب از وقت و نظم و سامان جامعه پاسداری می کنند. در دین انسان ساز اسلام ، امامت به عنوان عامل نظم و همبستگی جامعه مسلمانان معرفی شده است و رهبر جامعه اسلامی از جایگاهی بسیار والا برخوردار است و خط مشی نظام سیاسی و اجتماعی جامعه را او ترسیم می کند. از اینرو است که امامان معصوم (علیه السلام) و بزرگان دین ، درباره موضوع امام و امامت و اهمیت آن ، سخنانی بسیار دارند. امام علی (علیه السلام) می فرماید:مکان القیم من الأمر مکان النظام من الخزر، یجمعه و یضمه فاذا انقطع النظام تفرق الخزر و ذهب ، ثم لم یجتمع بحذافیره ابدا؛ جایگاه رهبر در امور، همانند جایگاه نخ رد تسبیح است که دانه ها را جمع می کند و به هم می پیوندد. اگر نخ پاره شود، دانه ها از هم می باشند و از هم دور می شوند و هرگز اجتماع منظم گذشته خویش را نخواهند یافت . نیز، می فرماید: الامامة نظام الامه ؛ امامت ، سبب نظم و همبستگی امت است .
 
امام رضا (علیه السلام) می فرماید:ان الامام زمام الدین و ناظم المسلمین و صلاح الدنیا و عز المومنین ؛ همانا، امامت ، پیشوایی دین است و سبب نظم و همبستگی مسلمانان و مصلحت دنیا، و عزت مومنین است .رهبر، خطوط کلی نظام را معین می کند و لزوم برقراری ارتباط یا نبود ارتباط با جوامع دیگر را تشخیص می دهد و جنگ و صلح ها با صلاح دید او خویش ، وظیفه دارند مطیع و گوش به فرمان باشند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) می فرماید: اسمعوا و اطیعوا لمن ولاه الله الأمر، فانه نظام الاسلام ؛ کسی را که خدا، ولایت و سرپرستی امری را به او داده است به سخنان او  گوش دهید و از او اطاعت کنید؛ زیرا، او سبب نظم و استواری اسلام است . در قرآن کریم ، مومنان ، از پیشی گرفتن بر خدا و رسولش در همه کارها نهی شده اند:یا ایها الذین ءامنوا لاتقدموا بین یدی الله و رسوله واتقوالله ان الله سمیع علیم ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید!چیزی را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید (و پیشی نگیرید) و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند، شنوا و داناست .از آن جا که مبنای این مباحث ، بر اختصار است ، از تفصیل خودداری می شود و تنها به نمونه هایی از سخنان پیر عارف و قافله سالار انقلاب اسلامی ، حضرت امام خمینی ، درباره لزوم ارج نهادن به نظم و قانون در حکومت اسلامی اشاره می کنیم : حفظ نظم ، از واجبات الهی است .همه جامعه ، نظم لازم دارد. اگر نظم از کار برداشته بشود، جامعه از بین می رود. حکومت اسلام ، حکومت قانون است . همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید، ولو بر خلاف رای شما باشد. شرف و ارزش انسان ها در تبعیت از قانون است که همان تقوا است . متخلف از قانون ، مجرم و قابل تعقیب است . قانون برای اجرا و برقرار شدن نظم اجتماعی عادلانه ، به منظور پرورش انسان است . اگر همه اشخاصی که در کشورمان هستند و همه گروه هایی که در کشور هستند و همه نهادهایی که در سرتاسر کشور هستند، اگر به قانون خاضع بشویم و اگر قانون را محترم بشماریم ، هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد. اگر می خواهید که از صحنه بیرونتان نکنند، بپذیرید قانون را. در اسلام ، یک چیز حکم می کند و آن ، قانون است . زمان پیغمبر هم قانون حکم می کرد. پیغمبر مجری بود. اختلافات ، از راه قانون شکنی ها پیش می آید. در اسلام ، قانون ، حکومت می کند. پیغمبر اکرم هم تابع قانون بود، تابع قانون الهی ، نمی توانست تخلف بکند.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390